روزنامه کیهان**
بسیج باطلالسحر فتنه اقتصادی/سیدمحمد سعید مدنی
۱- رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر نخبگان و استعدادهای برتر علمی کشور با اشاره به خاطرات نخستوزیر پیشین هند.
جواهر لعل نهرو به تلاشهای استعمار انگلیس برای از بین بردن حس اعتماد به نفس و القای عجز و نتوانستن در میان ملت هند باهدف تداوم حاکمیت استعماری چند قرنه خود بر کشور بزرگ هندوستان، فرمودند: «وقتی ملتی از تواناییهای خود غفلت کرد، غارت او آسان میشود. در واقع غفلت، مقدمه غارت و غارت افزایشدهنده غفلت ملتها از توانایی و استعدادهای درونی است.»
۲- اگر با تکیه بر واقعیات ملموس و غیرقابل انکار، قبول داشته باشیم که دشمنان این مملکت به سرکردگی آمریکای در حال افول یک جنگ اقتصادی تمام عیار علیه این مردم به راهانداخته است، لاجرم باید آن را جدی گرفت در مقابله با آن تدابیر جنگی و دفاعی متناسب را هم طراحی و اجرا کرد. بنابر نظر بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران اقتصادی با سلائق و دیدگاههای متفاوت، مشکلات و تنگناهای اقتصادی و معیشتی که امروز سخت توده مردم- به استثنای نجومیبگیران و حرامخورها و... - را آزار میدهد معضلی نیست که فقط در چارچوب بحثهای فنی و کارشناسی قابل بحث و تحلیل باشد. کسی شک ندارد که ساختار اقتصادی کشور که میراث دویست سال تاخت و تاز استعمار و سیاستهای مخرب حکومتهای وابسته طاغوتی در این مملکت است بیمار و فشل و سست بنیان است و باز تردیدی وجود ندارد که یکی از اهداف انقلاب اسلامی، اقتصادی و اصلاحات اساسی و ساختاری در این حوزه و تغییر دادن جهتگیری آن از وابسته بودن و اشرافیگرایی و تبعیض و انواع و اقسام فساد به سمت استقلال و خودکفایی و مردمیشدن و عدالت محوری بوده وهست. کاری مهم و بایسته که از مطالبات اصلی مردم انقلابی بوده و هست، اما به دلایل مختلف مثل تحمیل جنگ هشت ساله.
اصرار بر ادامه سیاستهای غلط لیبرالیستی و نولیبرالیستی و... از سوی بعضی دولتها و برخی مسئولان ارشد اقتصادی تاکنون چنانکه باید انجام نشده، ولی باید که به طور علمی وتخصصی و برنامهریزی ماهرانه انجام شود. اما سوای این و فراتر از بحثهای فنی و تخصصی و صرفا اقتصادی، دشمنان این مملکت و در راس همه، دولت تروریست و چپاولگر آمریکا که ظرف ۴۳ سال گذشته در همه عرصهها و جبههها در رویارویی با انقلاب اسلامی شکست خورده و ابهت ساختگی و هیمنه پوشالی آن در مصاف با مردم انقلابی ایران نزد جهانیان شکسته و آبرو و حیثیت نداشته خود را از دست رفته میبیند آخرین تیر ترکش خود را در میدان اقتصاد و حمله وحشیانه به سفره و معیشت مردم رها کرده است. در این راه دولتمردان آمریکایی چه جمهوریخواه و چه دمکرات علیه ایران و انقلاب مردم ایران دارای هدف مشترک هستند و کوچکترین اختلافنظری حتی گاه در اعمال تاکتیکها هم با یکدیگر ندارند. برای مثال اخیرا از قول رسانههای آمریکایی خبری آمد که بایدن هم مثل ترامپ دنبال صفر کردن درآمدهای نفتی ایران است! بنابراین خیلی سادهلوحانه است که فکر کنیم معضلات اقتصادی و مشکلات معیشتی امروز جامعه فقط ساختاری و فنی است و با روشهای صرفا اقتصادی و علمی میتوان بر آن فائق آمد. دشمنان و بدخواهان و در راس همه شیطان بزرگ در ادامه دشمنیهای پایانناپذیر خود علیه این ملک و ملت به جرم انقلابی که کرده و دستان غارتگرانی، چون آمریکا و انگلیس را از منافع نامشروع آنها در این مملکت قطع کرده، جنگ تمام عیار اقتصادی به راه انداخته است و در این کار خود سخت جدی و مصمم است چنانکه در آستانه مذاکرات وین با رفتار و اقدامات و اظهاراتی که بعضی مسئولان آمریکایی ابراز میدارند حتی بر همپالکیهای خود نیز ثابت میکند بحث بازگشت به میز مذاکره و حلوفصل مسائل از طریق دیپلماتیک به هیچ وجه جدی نیست؛ و این جنگ اقتصادی واقعیتی است که ما و خاصه دولتمردان ما باید با همه وجود آن را جدی بگیرند و از بعضی سادهلوحیها و وادادگیها و ناشیگریهایی که در این باره از دولت قبلی سرزد به شدت اجتناب ورزند.
۳- آمریکا برای پیشبرد اهداف خود در جنگ اقتصادی هم، چشم امید به اقدامات و عملکرد برخی افراد و جریانات داخلی دارد. از دلالی بیمهار و افسار گسیخته و منفعتپرستی و منفعتپرستها گرفته تا... بعضی مسئولان واداده و مدیران فرصتطلب تا... بالاخره جریانات و باندهایی که طبق برنامه و کاملا حسابشده و مغرضانه چوب لای چرخ اقدامات سازنده و اصلاحی وضد فساد دولت که در یکی دو ماهه اخیر شروع شده میگذارند و به عنوان ماموران مستقیم یا غیرمستقیم دشمنان پازل آنها را در وارد آوردن فشار بر گرده مردم و جامعه و سر و سامان نیافتن امور اقتصادی تکمیل میکنند. کسانی که از یکسو با ژست واقعبینی و دلسوزانه با استفاده از ابزار و وسایل در اختیار خاصه ابزار رسانه (و در سایه عدم نظارتهای لازم رسانهای) یکسره در کار تحریف واقعیات مسلم هستند. دشمن را دوست جلوه میدهند و «غفلت مردم» از یورش وحشیانه و همهجانبه بدخواهان و دشمنان به اقتصاد کشور را دنبال میکنند و با القای حس عجز و ناتوانی و نومیدی به آنان، راه بازگشت غارتگران استعمارگر به این کشور انقلاب کرده را پی میگیرند؛ و از سوی دیگر کسانی هم متاسفانه بعضا در لباس مسئول با عملکردهای غلط و سوءتدبیرهای خود به عمد در پی اثبات نظریات مغرضانه هستند که تمام حرفشان این است که ما چارهای جز تسلیم شدن و سر خم کردن مقابل غرب و کدخدا نداریم. کسانی که کوچکترین اعتقادی به ملت و تواناییهای ملت ندارند، اما ریاکارانه برای او دلسوزی میکنند و از اخلاف همان کسانی هستند که سالها پیش علنا به تمسخراعلام میکردند این مردم که ازساختن لولهنگ هم عاجزند آن وقت میخواهند صنعت نفت را ملی کنند!
این دو جریان باندها و افرادی که اقدامات اصلاحی اقتصادی را در تعارض با منافع نامشروع خود میدانند و منافع ملی و شرایط اقتصادی کشور را فدای منافع شخصی و مالی خود میکنند و آنهایی که هدفمند و مغرضانه در تیپ و قیافههای مختلف در کار اقتصاد اخلال میکنند هر دو ناخودآگاه و خود آگاه دو بال داخلی دشمنان قسم خورده این سرزمین سربلند و مردم آن هستند که آب به آسیاب دشمن میریزند که باید بدون مماشات و با برخوردانقلابی قطع وقلع و قمع شوند حتی اگر بعضی دگمهای سابق که امروز ادای نه روشنفکران که روشنفکرنماها را در میآورند یا از روی جهل و حماقت یا از سر لجبازی و عناد این اقدام انقلابی و مردمی و ضدچپاول ملی را بر خلاف اصول آزادی و دمکراسی و... بدانند!
۴- این گفته ریاست محترم جمهور درست نقطه مقابل اهداف تهاجم اقتصادی دشمن و اقدامات نظری و عملی نوچههای داخلی اوست: «ماموریت مهم دولت ناامید کردن دشمن و رونق بخشیدن به سفرههای مردم است.» ایشان در جایی دیگر میگوید اصلاح نظام اقتصادی دور از «ظاهرسازی» و کارهای نمایشی و «حتما با نظر نخبگان و اقناع مردم» صورت میگیرد. شکی وجود ندارد که برای سروسامان دادن به وضع اقتصادی، و نومید ساختن دشمنان خبیث این مردم ومهار تورم، مبارزه با گرانی و احتکار و دلالی لجام گسیخته، کنترل و تثبیت قیمتها و بالاخره مقابله با تهاجم وحشیانه اقتصادی و جنگ اعصابی که دشمنان بیرونی و دنبالههای داخلی آنها به مردم عزتمدار و مقاوم ایران تحمیل کردهاند باید بر خلاف خواسته دشمن و تئوریسینهای داخلی آنها از ظرفیتهای سرشار درونی تاثیرگذار و کارآمد مادی و انسانی بهره گرفت و در این جهاد اقتصادی بهترین و بیشترین استفاده را از آنها برای خنثی کردن تحریمها و قویتر شدن بنیه اقتصاد ملی و رفع مشکلات معیشتی مردم برد.
۵- یکی از داشتههای غنی و کار آمد و بسیار تاثیرگذار که بارها در صحنههای بزرگ و میادین مردافکن امتحان خود را به بهترین وجه و با موفقیت پس داده است، نیروی عظیم و مردمی «بسیج» است. طی همه سالهای بعد از پیروزی انقلاب و شکلگیری نیروی «بسیج مستضعفان»، ملت ایران دیده و لمس کرده که چگونه «پارههای تن او» در مقاطع و صحنههای مختلف درخشیده و چه در میدان جهاد و دفاع از تمامیت ارضی کشور و چه در مبارزه با گسترش و شیوع ویروس منحوس و... بسیج نشان داده است که هر وقت و هرجا به میدان خدمت و جهاد فراخوانده شده، در نهایت اخلاص و به بهترین وجه ممکن به وظیفه خود عمل کرده است؛ بنابراین امروز هم نیروی عظیم بسیج که از میوههای شیرین انقلاب اسلامی است و از دل تودههای مردم جوشیده و شکل گرفته و بارور شده حتما میتواند در چارچوب یک برنامهریزی مدبرانه و عقلایی، به سهم خود در مقابله با «فتنه اقتصادی» و برداشتن موانع تولید و قلعوقمع مفسدان نقش بسیار موثری بازی کند و در این صحنه و جبهه نیز کارنامهای درخشان در خدمت به خلق خدا و خاصه محرومان و مستضعفان از خود به یادگار بگذارد.
**************
روزنامه وطن امروز**
یاوهگوییهای «بنی گانتس» و طبل توخالی رژیم صهیونیستی/مهدی گرگانی
«دانا چو طبل عطار است؛ خاموش و هنرنمای؛ نادان چو طبل غازی، بلندآواز و میانتهی».
«بنی گانتس» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی طی ماههای گذشته یاوهگوییهای زیادی علیه ایران و متحدان ایران در منطقه مانند حزبالله و حماس داشته است. گانتس در اظهاراتی در مرداد گذشته تاکید کرد زمان اقدام نظامی علیه ایران فرارسیده است. وی با تاکید بر آمادگی نظامی رژیم صهیونیستی افزود: حرف زدن کافیست و باید کاری کرد. بنی گانتس شهریورماه نیز با اشاره به خطرات برنامه هستهای ایران، از لزوم اقدام نظامی علیه کشورمان سخن گفت و به طرح C این رژیم برای حمله به ایران در صورت عدم همراهی آمریکا اشاره کرد! وی در جایی دیگر با تمجید از قدرت نظامی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی با رجزخوانی علیه گروههای مقاومت گفته بود: ارتش اسرائیل برای رفع تهدیدها به کار خود ادامه خواهد داد و به هر گونه نقض حاکمیت- چه در نوار غزه یا شمال و چه توسط نیروهای ایرانی یا فلسطینی- با قدرت پاسخ خواهد داد.
در اوج تهدیدات مقامات رژیم صهیونیستی علیه ایران و گزافهگویی درباره قدرت نظامی رژیم صهیونیستی، حزبالله لبنان مردادماه، چندین راکت و موشک به اراضی اشغالی شلیک کرد و شوک سختی به صهیونیستها وارد کرد. شلیک این راکتها علیه هدف خاصی نبود و بسیاری از تحلیلگران آن را اقدام نمادین ایران و مقاومت برای اثبات ناتوانی اسرائیل در حمله نظامی به ایران خواندند.
پایگاه تحلیلی «فارن پالیسی» درباره ناتوانی اسرائیل در حمله نظامی به ایران نوشت: شاید از نظر سختافزار نظامی ارتش اسرائیل پیشرفتهتر از نیروهای مسلح ایران باشد، اما این برتری در صورت وقوع جنگی همهجانبه که نیروی زمینی ارتش اسرائیل را به میدان جنگ بکشاند بسیار کماهمیت خواهد بود چرا که از زمان شکست مفتضحانه ارتش اسرائیل در جنگ سال ۲۰۰۶ با حزبالله، نیروهای مسلح اسرائیل آگاه شدهاند نیروی زمینی این رژیم حتی برای یک جنگ تمامعیار با یک نیروی رزمی غیردولتی نیز آمادگی کافی ندارد.
در جبهه سایبری و اطلاعاتی که صهیونیستها دچار خودبرترپنداری زیادی هستند نیز طی ماههای گذشته ضربات غافلگیرکنندهای را تجربه کردهاند. چندی پیش گروه هکری «عصای موسی» با هک کردن سیستمهای فوقامنیتی وزارت جنگ رژیم صهیونیستی، ضمن انتشار عکسی از بنی گانتس، اعلام کرد به اطلاعات محرمانه و گستردهای از جمله اخبار، نقشههای عملیاتی، اطلاعات مربوط به توان نیروها و واحدها، نامهها و مکاتبات نظامی ارتش رژیم مجعول صهیونیستی دست پیدا کرده است.
این گروه هکری همچنین اعلام کرد به «اطلاعات دولتی» شامل تصاویر ۳ بعدی از فلسطین اشغالی دست یافته است. این اقدام، دور زدن ممنوعیت بینالمللی است که از دسترسی به تصاویر دقیق هوایی از مناطق فلسطین اشغالی جلوگیری میکند. در فیلمی که گروه سایبری «عصای موسی» منتشر کرد، تصاویر و نقشههای تأسیسات حیاتی نشان داده شده و اعلام شد اینها نمونهای از تصاویر دقیقی است که اخیرا پس از هک زیرساختهای سایبری رژیم صهیونیستی به دست آمده است که یک شکست فاحش برای امنیت سایبری تلآویو محسوب میشود.
پیش از این نیز گروه هکری موسوم به سایه سیاه، سرورهای شرکت اینترنتی رژیم صهیونیستی «سایبر سرو» (Cyber serve) را مورد حمله هکری قرار داده و آن را از دسترس خارج کرده و تهدید به افشای اطلاعات آن کرده بود. این هکرها مشخصا بنی گانتس- که طی ماههای گذشته یاوهگوییهای زیادی بر زبان رانده بود- را هدف خود قرار داده و با انتشار تصاویر خصوصی از وی، به او هشدار دادند هر لحظه و هر قدم «زیر رصد» آنها قرار دارد.
در کنار ضربههای نظامی و سایبری که رژیم صهیونیستی متحمل شده، هفته گذشته انتشار اخباری درباره جاسوسی خدمتکار منزل بنی گانتس، سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی این رژیم را دوباره شوکه کرد. وزارت دادگستری رژیم صهیونیستی در این باره گفت: یک نظافتچی در خانه گانتس به جاسوسی برای یک گروه هکری که گفته شده مرتبط با ایران است، متهم و بازداشت شده است. حالا مشخص شده است ارتباط خدمتکار خانه بنی گانتس با گروه هکری سایه سیاه بوده است و پیامها و تهدیدات این گروه هکری که خطاب به مقامات صهیونیست گفته شده بود نهتنها بلوف و توخالی نبوده بلکه به نظر میرسد این تازه شروع ماجراست و در آینده نزدیک باید منتظر آشکار شدن ابعاد جدیدی از اقدامات امنیتی علیه رژیم صهیونیستی باشیم.
واحد تحقیقات جرائم بینالمللی «شینبت» که از «اورن گورن» - متهم مذکور- بازجویی کرده مدعی است به دلیل رعایت پروتکلهای امنیتی در خانه گانتس، وی موفق به ارسال اطلاعات حساس امنیتی و طبقهبندیشده نشده است. این در حالی است که گورن از سال ۲۰۱۵ در خانه گانتس مشغول کار بوده است و طبق گزارش رسانههای صهیونیستی، دارای سابقه کیفری شامل ۱۴ دستگیری، ۵ محکومیت و ۴ دوره مجزا در زندان است. مساله مهم این است که گورن حتی در دوره نخستوزیری چرخشی گانتس- نتانیاهو که تمام پروتکلهای فوقامنیتی نخستوزیری برای هر ۲ اعمال میشده است، بیخ گوش او مشغول کار بوده است. معلوم نیست فردی که چنین سوابق متعدد بزهکاری دارد چگونه اطمینان نهادهای امنیتی اسرائیل را به دست آورده است. اینکه چنین فردی چگونه موفق شده پروتکلهای امنیتی نخستوزیری را دور بزند نشان میدهد سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل درباره وسعت جاسوسی وی در حال فرافکنی، دروغگویی و ارائه اطلاعات غلط هستند. این در واقع شگرد سازمانهای امنیتی رژیم صهیونیستی است که برای جلوگیری از فروپاشی هیمنه پوشالی خود در چنین مواقعی از ارائه اطلاعات رسانهای و جزئیات شکست خودداری و تلاش میکنند ارزش آن را پایین بیاورند.
با این وجود، پایگاه خبری «کاننیوز» به نقل از یک مقام ارشد امنیتی رژیم صهیونیستی نوشت: در ماجرای گورن، بررسی امنیتی درباره او یک «شکست فاحش» بوده است. کاننیوز با اشاره به خوشخیالی و شادی مقامات صهیونیست از نفوذ امنیتی به ایران بویژه بعد از سرقت اسناد هستهای افزود: بازداشت و متهم شدن فرد امین خانه بنی گانتس به جاسوسی برای ایران، میتواند تازهترین نشانه از این باشد که نهادهای امنیتی اسرائیل با وجود تصورات دیرینه درباره دقت آنها، پر از ایراد و اشکال هستند.
حمله سایبری به وزارتخانه تحت مدیریت گانتس، نفوذ و دسترسی به تودرتوی خانه، تلفن همراهش، رایانه شخصی و حتی کلید خانهاش حامل این پیام مهم است که «درست از جایی که فکر نمیکنید ضربه خواهید خورد». گانتس بهتر است به جای تهدید توخالی حمله به ایران، به فکر بستن حفرههای اطلاعاتی این رژیم و تقویت امنیت سایبری خانه خود باشد (!)
**************
روزنامه خراسان**
گروسی در طرف درست میایستد؟/دکترهادی محمدی
روز گذشته رافائل گروسی مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی برای دومین بار در دولت رئیسی به تهران سفر کرد و این بار علاوه بر محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی، با حسین امیرعبداللهیان وزیرامورخارجه کشورمان نیز دیدار و گفتگو کرد. این که در گفتگوهای پشت درهای بسته این دو ملاقات چه گذشته، هنوز معلوم نیست، اما همین حضور هم از دوجهت زمانی و محتوایی حائز اهمیت و بررسی است. اولین نکته این که سفر روز گذشته مدیرکل آژانس در آستانه برگزاری نشست شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی برگزار میشد، نشستی که به نظر میرسید میتواند به محلی برای اتهام زنی از سوی برخی کشورهای غربی علیه ایران بر مبنای گزارش پادمانی اخیر مدیرکل بدل شود، همچنین تا آغاز دوباره مذاکرات وین تنها پنج روز باقی مانده و حضور گروسی در تهران در این مقطع زمانی از این نظر نیز اهمیت داشت. تهران با دعوت از گروسی این پیام را به نشست شورای حکام و کشورهای حاضر در مذاکرات وین داد که نه تنها اهل انحراف از برنامه هستهای خود نیست بلکه حاضر است با دعوت از بالاترین مقام تنها نهاد رسمی و تخصصی حوزه هستهای جهان، با او بر سر چالشها به گفتگو بنشیند و به تفاهم برسد. ابراز رضایت گروسی در نشست خبری پایان مذاکراتش با اسلامی درباره انجام این سفر و دیدار با امیرعبداللهیان که در راستای اجرای بند دوم توافق شهریور گروسی و اسلامی انجام شد از همین منظر قابل ارزیابی است که تهران به توافقات خود حتی در این حد هم پایبند است. نکته دوم به محتوای دیدار اخیر برمی گردد. رافائل گروسی ساعاتی قبل از حضورش در تهران در توییتی نوشته بود: «امروز به تهران سفر میکنم تا با مقامهای ایرانی دیدار کنم و به مسائل باقی مانده (درباره برنامه اتمی) ایران بپردازم. امیدوارم بتوانم یک کانال موثر و بر مبنای مشارکت از گفتوگوی مستقیم ایجاد کنم تا آژانس انرژی اتمی بتواند فعالیتهای راستی آزمایی ضروری خود را در این کشور از سربگیرد.» این سخنان پرطعنه در کنار آمریکا گردی وی که با مصاحبههای غیرسازنده و برخی ادعاهای بی پایه یا تکراری علیه کشورمان همراه بود، فضای نامناسبی را در آستانه سفر ایجاد کرده بود که نشان از ضعف شخصیتی گروسی و نداشتن شناخت کافی از جایگاه مدیرکل داشت. اظهارات سیاسی گروسی و یک جانبه نگریهای وی در حوزه برجام و این که فقط اقدامات ایران را ببیند و توجهی به واکنشی بودن این اقدامات در قبال بازگشت تحریمهای غیرقانونی آمریکا نکند حتی با اعتراض و انتقاد اروپاییها و چین و روسیه نیز همراه شده بود تا جایی که آنها ضمن گلایه بابت این اظهارات، به مدیرکل فشار آوردند تا راهی تهران شود و مشکلاتش با جمهوری اسلامی را نه در رسانهها که پای گفتگوهای رودررو و مستقیم حل و فصل کند. ادعاهای گروسی در حالی مطرح میشود که ایران همچنان نظارتهای پادمانی خود را طبق روال سابق ادامه میدهد و هیچ تغییری در نظارتهای پادمانی ایجاد نشده و همواره بر اجرای تعهدات پادمانی خود بر اساس ان پی تی تاکید داشته است البته ایران اعلام کرده بود بر اساس قانون مجلس و مستند به بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام اقدامات کاهشی خود را نیز انجام میدهد که آخرین آنها لغو اجرای پروتکل الحاقی و دسترسی نداشتن بازرسان آژانس به دوربینهای فراپادمانی و به اصطلاح برجامی بود. او و حامیانش به خوبی میدانند که این بخش از نظارتها بدون مذاکرات وین و رفع یک جا و موثر تحریمها از سر گرفته نخواهد شد. روز گذشته رافائل گروسی در مذاکرات دو ساعته با اسلامی و یک ساعته با امیرعبداللهیان، حرف صریح و اصولی تهران را شنید؛ این که مدیرکل آژانس نباید از خط اصلی و تعریف شده اساسنامه آژانس مبنی بر بی طرفانه، مستقل و فنی بودن عدول کند، این که ایران همچنان منتظر موضع گیری مدیرکل بابت خرابکاریهای رژیم صهیونیستی در تاسیسات هستهای خود است، این که ایران نباید بابت پروندههای دور که یک بار پاسخ داده و به عنوان PMD بسته شده، دوباره پاسخ دهد و این که هیچ قانون و توافق و تعهدی نباید ایران را از توسعه برنامه هستهای صلح آمیز خود بازدارد، به نظر میرسد از جمله حرفهایی است که با جزئیات بیشتر باید به صورت مستقیم و رودررو و نه در رسانهها و در پاسخ به حرفهای سیاسی و خارج از حوزه ماموریت گروسی به او گفته شود. روزهای آتی تا دوشنبه آینده نشان خواهد داد آقای مدیرکل همچنان میخواهد به دنبال سیاسی کاری باشد یا ترجیح میدهد همچون آمانو، نامی نیک از خود به جا بگذارد و عاملی برای رسیدن به یک توافق پایدار و مورد قبول همه به شمار برود. تهران چندان اعتمادی به گروسی که با حمایت قاطع آمریکا و اروپا مدیرکل شد، ندارد و این را همه میدانند، اظهارات اخیر و گذشته او نیز موید این بی اعتمادی است، اما سیاست، عرصه تغییر تاکتیکها و استراتژی هاست و سیاستمداری موفق خواهد بود که به موقع زمان سنجی کند و در طرف درست بایستد.
**************
روزنامه ایران**
دانش محوری و حمایت از تولید داخلی؛ خط مقدم مبارزه با استعمار نوین/سیاوش نادری فارسانی*
رهبر معظم انقلاب در دیدار نخبگان و استعدادهای برتر علمی به نکاتی اشاره فرمودند که خلاصه تاریخ فکر در مبارزه با استعمار و نظام سلطه است. برای تبیین فرمایشات ایشان باید این پرسش را مطرح کرد که نظام سلطه خود را چگونه تعریف میکند؟ استعماردارای دو شکل سنتی و نوین است. البته دو مفهوم نظام سلطه و استعمار یکسان نیستند، ولی به لحاظ منطقی نظام سلطه دربرگیرنده استعمار هم هست، ولی هر استعماری خاصه در شکل نوین بهدنبال سلطه نیست. مورد دوم بیشتر دلالت بر استعمار نوین دارد. به عبارتی ممکن است در حالی که ما در پی مبارزه با نظام سلطه هستیم، توسط نیروی دیگر مورد استعمار واقع شویم. نظام سلطه در ابتدا اهداف روشنی داشت که در حال حاضر در دانشگاههای غرب و در رشته تاریخ فکر و تاریخ علم تدریس میشود. نظام سلطه در شکل سنتی، خود را در واقع با سه ویژگی معرفی میکرد؛ حضور نظامی، غارت مواد خام و وابستگی فرهنگی. علاوه بر این، امپریالیسم، استعمار و القای برتری فرهنگی عمدتاً از طریق ادبیات، فیلم و سبک زندگی راهبرد اصلی نظام سلطه در شکل کلاسیک خود بوده است. اندک نگاهی به تاریخ یکصد سال گذشته در کشورهای آسیایی، آفریقایی و امریکای جنوبی دلالت بر این واقعیت دارد. ادبیات غرب در حوزه تسلط فرهنگی با استفاده از بودجه و منابع مستعمرات در کشورهای هدف و با تأکید بر کودکان، نوجوانان و جوانان ترویج شد. کمتر ایرانی است که سفرهای گالیور اثر جاناتان سوئیفت، رابینسون کروزوئه اثر دانیل دافو و آتلانتیس نو اثر فرانسیس بیکن را بهیاد نیاورد. اینها فقط سه مثال از آثار ترجمه شده در ایران و کشورهای دیگر هستند.
براستی چه کسی جرأت دارد فرانسیس بیکن و دیگر نویسندگان را در ایران نقد کند و از برچسب مرتجع، افراطی و... در امان باشد؟ عمق فاجعه زمانی آشکار میشود که در خود غرب این آثار عمدتاً به این دلیل که مروج تسلط فرهنگ استعماری بودند، نقد میشوند. در این آثار مردم غیر اروپایی افرادی بدوی، بیفرهنگ، عقب مانده، مستبد، خطرناک و غیرمنطقی معرفی میشوند در حالی که اروپاییان مردمانی متمدن، مردمسالار، پیشرفته و صلح جو به تصویر کشیده میشوند. در ادبیات دهههای اخیر غرب، کمتر اثری یافت میشود که دلالت بر استعمار، تجاوز، خشونت، قتل عام، تخریب محیط زیست، بردهداری و غارت منابع دیگر کشورها و جنگهای جهانی غرب داشته باشد.
چرا رهبر انقلاب بر تولید دانش و تولید داخلی تأکید دارند؟ آیا برای نظام سلطه مهم است ما به لحاظ دینی و عقیدتی چگونه میاندیشیم و به چه ارزشها و سنتها و روش زیستی پایبند هستیم؟ ما شاهد کشورهای اسلامی و غیراسلامی با گرایشهای سیاسی، استبدادی و ارتجاعی هستیم که مورد حمایت نظام سلطهاند. نظام سلطه، نگران دموکراسی و دینی یا سکولار بودن ما نیست، بلکه اهداف دیگری را دنبال میکند. در نگاه کلاسیک استعمار، مادامی که یک کشور تأمین کننده مواد خام یا بازار مصرف کالا باشد و زمینه حضور نظامی آن را فراهم کند، مهم نیست دارای چه روش زیست یا چه باورهای عقیدتی و ارزشهای فرهنگی است. در شکل نوین استعمار هر کشوری حق تولید علم و گسترش صنایع را ندارد. علاوه بر اهداف استعماری پیشین، نظام سلطه در شکل نوین، در پی تسلط بر منابع و مراکز تولید علم به شکل انحصاری و نیز تسلط بر اطلاعات و منابع غذایی است.
از این منظر عجیب نیست که امریکا به تنهایی درصد بالایی از تولید علم را دارد و بیشترین فشارها را بر کشورهای تولیدکننده دانش وارد میکند. تسلط بر منابع آبی و ریاکاری در ارتباط با سیاستهای اقلیمی و محیط زیستی نیز در همین راستا قابل تفسیر است.
در این شرایط رهبر معظم انقلاب بحث تولید علم، حمایت از مراکز دانش بنیان، ارتباط بین مراکز تولید و مراکز تولید دانش و نیز حمایت از تولید با کیفیت و رقابتپذیر در کشور را مطرح میکنند. این دقیقاً همان چیزی است که نظام سلطه با آن مشکل دارد. اینکه درصد معناداری از علم در امریکا تولید میشود بهخاطر جذب نخبگان دیگر کشورهاست. مهاجرت هر نخبه به نفع نظام سلطه است، چرا که بدون نخبگان و خلاقیتهای آنان، راهبرد نظام سلطه در عرصه تسلط انحصاری بر دانش ممکن نخواهد بود. در عرصه تولید نیز اینچنین است. بهرهمندی از نخبگان در کشور و ایجاد شرایط مناسب برای آنها جهت تحقیق، نظریهپردازی و نوآوری و ایجاد روابط نظاممند بین بخش صنعت، کشاورزی و دیگر عرصهها با نخبگان و مراکز تحقیقاتی و علمی باعث رشد صنعت و تولیدات کشور خواهد شد. تحقق این هدف به معنای ناکامی دیگر راهبرد مهم نظام سلطه است.
*رئیس انجمن علمی گفتمان اسلامی سوئد
**************
روزنامه شرق**
مثل همیشه، خلق پول بیشتر/حمزه نوذری
محیط زیست، مفهومی فراموششده در همه دولتها بوده که بهکلی از مفصلبندی گفتمانهای حاکم بر دولتها حذف شده است. در دولت بعد از جنگ تحمیلی، محیط زیست نهتنها فاقد اهمیت بود، بلکه حتی در برخی مواقع مانع از رشد اقتصادی تلقی میشد. در دولتهایی که دغدغه توزیع منابع و پول داشتند نیز محیط زیست اهمیت چندانی نداشت که منابع جهت پاسداشت آن به کار بسته شوند؛ چراکه لازم است منابع در میان مردم توزیع شود. غفلت از محیط زیست نه به دلیل بیاهمیتی آن در توسعه، بلکه به خاطر این است که با استراتژی و راهبردهای دولتها همخوان نبوده و در حقیقت محیط زیست نقشی در هژمون شدن و مشروعیتیافتن آنها نداشته است؛ بنابراین حقیقتِ توسعه در توجه به محیط زیست نبوده، بلکه به کنارگذاشتن آن است. از اینرو، دال محیط زیست هیچوقت در جامعه ایران هژمونیک نشده و جزء دالهای اصلی هیچکدام از گفتمانها نبوده است و این ریشه در این واقعیت دارد که ما اساسا جامعهای اگر نگوییم ضد محیط زیست، بلکه بیتوجه به محیط زیست بودهایم. گفتمانهای توسعهای بعد از انقلاب هیچگاه بهظاهر اعتراف به ضد محیط زیست بودن خود نکردهاند و هیچوقت هم وادار به این کار نشدهاند؛ گویی صداهایی از دیرباز در تاریخ کشور ما این را تکرار کردهاند که باید برای قدرتگرفتن و ماندن در قدرت، به فکر معیشت مردم باشی. لازم نیست طبیعت را به حرف بیاوری و حامی آن باشی؛ چراکه به درد منقادسازی انسان نمیخورد. جاده، پل و سد مهم است؛ زیرا به رشد اقتصادی کمک میکند. یا کمک به فرودستان برای بهرهمندی آنها مهم است، مهم نیست که درختی قطع یا محیط زندگی سایر حیوانات تخریب شود. گویی همه چیز باید در خدمت انسان باشد. فرقی نمیکند؛ چه موقعی که سازمانی به نام محیط زیست وجود نداشت و چه زمانی که شکل گرفت. گویی راهحلی جز افزایش نقدینگی و استقراض از بانک مرکزی برای دولتمردان ایرانی وجود ندارد. به نظر میرسد راهحل دولت برای اعتراضهای اصفهان به کمآبی نیز اختصاص چند هزار میلیارد تومان به کشاورزان باشد. همه دولتها با اختصاص بودجه یا با استقراض از بانک مرکزی، خواستهاند با مسائل و چالشها مقابله کنند؛ بهطوریکه پول نوشداوری همه مسائل انباشتهشده است. حتی نماینده مجلس نیز از اعطای وام به کسانی که از نوسانات بورس ضرر کردهاند، سخن میگوید. وزیر نیرو هم پیشنهاد پرداخت پول به کشاورزان اصفهانی را مطرح کرده است؛ درحالیکه از سوی دیگر معاون رئیسجمهور از کسری بودجه زیاد سخن میگوید و تصمیم دولت برای کاهش کسری بودجه و جلوگیری از خلق پول را قطعی میداند. یکی از مهمترین وظایف رئیسجمهور محترم، هماهنگکردن این ارکستر ناهماهنگ است که یک عضو بلندپایه هیئت دولت جلوگیری از خلق و استقراض پول را سیاست اصلی میداند و عضو دیگر هیئت دولت از اعطای میلیاردها تومان پول در شرایط کسری بودجه سخن به میان میآورد. در دولتهای قبلی نیز اعضای هیئت دولت سیاست و سخن واحدی نداشتند. اما چرا پولپاشی راهحل نادرستی برای مسئله کمآبی اصفهان و سایر شهرها و استانهاست؟ نخست اینکه همه گروههای اجتماعی حق دارند مطالبات خود را بیان کنند، اما مطالبات یک گروه نباید به زیان گروههای دیگر برآورده شود.
خلق پول جدید در زمانی که کسری بودجه بسیار زیادی وجود دارد، منجر به افزایش تورم به زیان کل جامعه میشود. این در حالی است که کشاورزان اصفهانی راهحل اعطای پول را هم نپذیرفتند. دوم اینکه مسئله کشاورزی و فرونشست زمین را نمیتوان با پول حل کرد؛ چون پول وسیلهای است برای برآوردن نیازها، اما مسئله کمآبی حیات انسانهای زیادی را با چالش مواجه میکند؛ بنابراین اعطای پول راهحل مقطعی هم نیست.
ارسال نظرات